#به_قلم_خودم
#سیده
مداد رنگی،دفتر نقاشی،تراشیدن های الکی،عشق تراشیدن مداد رنگی داشتیم میخواستیم همش نوکش تیز باشه فکر میکردیم اینطوری بهتر رنگ میده.تا یک خورشید می کشیدیم رنگ میکردیم بعدش سریع شروع میکردیم به تراشیدن.
یکم که از قدش کوتاه میشد دلمون میخواست یکی نو بخریم.کسی 24 رنگه داشت بچه دورش جمع میشدن قبل از دیدن رنگ ها اول میشمردن،انگار میخواست مطمئن بشن.پیش خودشون میگفتن چه رنگ های خوشگلی.یکی میگفت این رنگو میدی من گل رنگ کنم؟؟؟یادش بخیر مداد رنگی،نقاشی بیشترین سرگرمی دوران مدرسه بود.تا درس تموم میشد بعدش بدون فوت وقت دفتر نقاشی رو باز میکردن شروع میکردن به کشیدن ابر خورشید،گاهی خورشید با ماه رو باهم میکشیدن…
کوه،درخت،رودخونه،خونه با پنجره های کوچیک که لامپش از همه بیشتر مشخص بود، آخه یطوری با مدادرنگی زرد براش نور میکشیدن که هرکی ندونه انگار خونه زیر زمین بود?مداد رنگی عشق بچه ها بود.زنگ نقاشی بهترین زنگ بود کلی به بچه ها خوش میگذشت آهنگ زنگ نقاشی زیبا ترین آهنگ بود.حالاچی آهنگ میزارن برقصن…?
ما ده هفتادیا چه عشق هایی داشتیم حالا چه عشق هایی دارن…
چه روزای خوبی بود دوران مدرسه،مخصوصا ابتدایی ??